سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاوران کتاب

 

کمال معرفت ها به مطالعه است پس یاد بگیرید و یاد دهید.   "میرسید"

به دنبال علم باش :بیشتر از خواسته هات بدست آر(سلطنت روح) زیرا علم، تورا

به تمام آرزوهایت می رساند اما ثروت به قسمتی یا اندکی از خواسته هایت.  


     "میر سید"

 

خواندن یک جلد کتاب خوب شاخه گلی است بر روح. اگر تعداد کتابهایی که


 

مطالعه می کنیم متعدد باشد روح انسان گلستان می شود.     

"میر سید"

آنچه مغز و قلب را از آلایش پاک می کند دانش است.       "راما کرشنا"

 

 

کلمه ی شاد از حروف اول شور، اشتیاق و دلیری ساخته شده است. 

    "از کتاب پله پله تا اوج"

انسان مانند رودخانه است هرچه عمیق تر باشد آرامتر ست.      "منتسکیو"

آن کس از برادران و دوستانم نزد من محبوب تر است که عیب هایم را بگوید.   

 "امام صادق (ع)"

سخاوت در زید دادن نیست در به موقع دادن است     "لابرویر"

لذت مطالعه یگانه لذتی است که خالص و بی غل و غش است موقعی که سایر

لذات از بین می رود این لذت همچنان پا برجا باقی می ماند.    "آنتونی ترولوپ"

لذت کتاب به جای خود، بدون آن روح پرورش نمی یابد.     "پلوتارک"

زمانی فرا می رسد که سکوت بیش از همه گفته ها مقصود را می رساند.    "منتسکیو"

کتاب غذای روح بشر است.     "حضرت علی (ع)"

می گویند وقت طلاستاما متاسفانه همه از این (طلا)بجای سرب استفاده می کنند.    "لامارتین"

بر گرفته از کتاب : فرشته روح خود باش گردآورنده: توران اقدسی

 

پیشنهاد می کنم این کتاب را بخوانید.


 

دکتر علی شریعتی انسان‌ها را به چهار دسته تقسیم کرده است:

 

1ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند.

عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

 

2ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند.

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت‌شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌‌شان یکی است.

 

3ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم هستند.

آدم‌های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

 

4ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هستند.

شگفت‌انگیز‌ترین آدم‌ها.

 

در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم، باز می‌شناسیم، می فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

 


سکه یک رو

در خلال یک نبرد بزرگ،  فرمانده ای قصد حمله به نیروی عظیمی از دشمن را داشت. فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان کامل داشت،  ولی سربازان دودل بودند.  فرمانده سربازان را جمع کرد. سکه ای از جیب خود درآورد. رو به آنها کرد و گفت: سکه را بالا می اندازم اگر رو بیاید پیروز می شویم و اگر پشت بیاید شکست می خوریم.

بعد سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازان همه با دقت به سکه نگاه کردند تا به زمین رسید .

سکه به سمت رو افتاده بود.

سربازان نیروی فوق العاده ای گرفتند و با قدرت به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.

پس از پایان نبرد ،معاون فرمانده نزد او آمد و گفت:قربان !شما واقعا می خواستید سرنوشت این جنگ را به یک سکه واگذار کنید؟

فرمانده با خونسردی تمام گفت:بله! و سکه را به او نشان داد.

هر دو طرف سکه رو بود.

برگرفته از کتاب:درس های برگ از مدیران برجسته تالیف عاطفه حجازی



11.
نگاه افراد اهل ورزش و مطالعه معمولاً به زندگی مثبت است. در نتیجه، جامعه ای که در آن ورزش و مطالعه گسترش یابد، پویاتر، شاداب‌تر و امن‌تر خواهد بود

12.
برای بهبود شاخص‌های سلامت و ارتقای شاخص‌های فرهنگی جامعه، توجه به «ورزش همگانی»و توسعه «مطالعه عمومی» نسبت به گسترش «ورزش قهرمانی» و «مطالعه تخصصی» اولویت دارد


13.
تناسب نوع ورزش و نوع مطالعه با ویژگی‌ها و مهارت‌های افراد شباهت دیگر این دو مقوله است. هر فرد با توجه به توانایی جسمی
خود باید ورزشی مناسب انتخاب کند و با توجه به دانش و نیازهایی که دارد در جست‌وجوی کتابی مفید باشد. البته نباید نقش مشاوران ورزشی و کتابداران را در این انتخاب
نادیده گرفت

ادامه مطلب...

 

5. عادت به ورزش و مطالعه بیش از آنکه ذاتی باشد، اکتسابی است. بر این اساس، می توان علاقه به این دو فعالیت را در افراد به تدریج پرورش داد. معمولاً در این زمینه گام‌های کوتاه ولی مستمر همیشه بهتر از گام‌های بلند ولی منقطع است

6. نقش خانه و مدرسه در پرورش عادت به ورزش و مطالعه نقشی اساسی است. چرا که نهادینه شدن علاقه مندی به ورزش و توسعه فرهنگ مطالعه در افراد از دوران کودکی آغاز می شود

7. توجه به فرصت‌های کوتاه برای پرداختن به ورزش و مطالعه کاملاً ضروری است. در واقع به‌جای انتظار رسیدن فرصتی طلایی که در آن بتوان ساعت‌ها به ورزش یا مطالعه پرداخت، باید از فرصت‌های کوتاه در این دو زمینه استفاده کرد

8. نهادهای آموزشی و پرورشی به یک اندازه در توسعه فرهنگ ورزش و مطالعه در جامعه سهیم هستند. سرمایه‌گذاری‌های ملی و کلان برای توسعه زیر ساخت‌های لازم در گسترش این دو عرصه ضروری و اجتناب ناپذیر است

9. همواره بین توسعه اقتصادی یک کشور با توسعه بخش‌های ورزشی و انتشاراتی آن رابطه مستقیم و دوسویه وجود دارد. چرا که توسعه ورزش و مطالعه به گردش چرخ‌های اقتصادی کمک می‌کنند و برعکس. از سویی دیگر، توسعه مشاغل مرتبط به این دو عرصه از بهترین زمینه های اشتغال زایی است

10. ورزش و مطالعه از بهترین فعالیت‌ها برای پر کردن اوقات فراغت جوانان و سایر اقشار جامعه محسوب می‌شوند




 

                                             بسمه تعالی

 

کتاب به عنوان اولین و بهترین شفیقی است که راهنمای ماست و می تواند مسیر های درست را به ما بنمایاند.

 

           برگزاری جلسه هم اندیشی یاوران کتاب در پول کجور :

 

جلسه هم اندیشی یاوران کتاب، در محل بخشداری کجور در روز دوشنبه مورخ 24/3/89 با حضور آقای نورمحمدی بخشدار محترم کجور، آقای ساروی ریاست محترم اداره آموزش و پرورش کجور، آقای مجید خزایی دهیار محترم پول کجور، آقای اسحاقی کارشناس محترم فرهنگی اداره آموزش و پرورش کجور، آقای موسوی زاده عضو انجمن کتابخانه ، آقای محمود خزایی بازنشسته فرهنگی ، خانم خزایی مسئول بهزیستی پول کجور، و مسئول کتابخانه عمومی پول کجور خانم خزایی برگزار شد.

 پس از تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید آقای نورمحمدی ضمن تبریک فرارسیدن ماه مبارک رجب عنوان داشتند: ماه رجب ماه پر برکت الهی است، ماهی است که دری از رحمت واسعه ی الهی به روی انسانها گشوده می شود و هرکسی می تواند از این رحمت الهی بهره مند گردد.

سپس با توجه به موضوع جلسه خطاب به متولیان امور فرهنگی حاضر در جلسه در باب اهمیت کتاب و کتابخوانی بیان داشتند:

کتاب به عنوان اولین و بهترین شفیقی است که راهنمای ماست و می تواند مسیر های درست را به ما بنمایاند.

 ایشان افزودند: پشینیان ما تجارب گرانقدر خود را در زمینه های مختلف دانش بشری کسب نمودند و حاصل عمرشان را برای ما در قالب کتاب به امانت گذاشتند و اینک وظیفه ما ایجاب می کندکه از تجربه آنان درس گرفته و به صورت سیستماتیک و با توجه به پیشرفت علوم، مسیری را که به قرب الهی هموارتر است را بپیماییم.

سپس خانم خزایی،  مسئول کتابخانه ضمن خوش آمدگویی به افراد حاضر در جلسه، فرارسیدن ماه رجب را تبریک گفتند و عنوان داشتند این ماه سراسر برکت و رحمت است، بدین منظور در این جلسه به برنامه ریزی جهت برگزاری جشن میلاد مولود کعبه حضرت علی (ع) می پردازیم .ایشان هدف این جشن را ایجاد انگیزه در نوجوانان و جوانان و تقویت حس دینی و مذهبی در آنان بیان کردند، وخواستار همکاری و هماهنگی ازمسئولین محلی شدند.

سپس پس از اظهار نظرات و پیشنهادات دیگر مدعوین، مقرر شد این مراسم در شب میلاد مولای متقیان در مسجد امام حسن عسگری(ع) با اعتبار هزینه از طرف بخشداری کجور، اداره آموزش وپرورش کجور، دهیاری و شورای پول کجور برگزار شود .

 

                جلسه با صلوات بر محمد و آل محمد پایان یافت.

 


 

‌شباهت های ورزش و مطالعه:

 

اساساً، ورزش و مطالعه از چند جهت به هم شبیه هستند. البته وجود این شباهت‌ها کاملاً طبیعی است، چرا که ورزش زمینه ساز «سلامت جسمی» و مطالعه زمینه ساز «سلامت فکری» است. هرگاه این دو در کنار یکدیگر قرا گیرند، شرایط لازم برای ایجاد سلامت «روح و روان» آدمی مهیا می‌شود. در نهایت جامعه ای که در آن ورزش و مطالعه فراگیر شده باشد، می‌تواند به سوی سلامت و سعادت گام بر دارد. 

برای تشریح پیوند میان این دو مقوله مهم اجتماعی و فرهنگی می‌توان فهرستی از شباهت‌های آن‌ها را در 20 بند برشمرد: 

1.
ورزش و مطالعه هر دو برای انسان مفیدند و برای گسترش هر دو به بهانه های مختلف تبلیغ می شود. هیچ کس نیز در سودمندی این دو تردید ندارد، اما متاسفانه هنوز کم نیستند کسانی که در برنامه روزانه خود نه فرصتی به ورزش اختصاص می دهند و نه فرصتی به مطالعه. 

2.
همیشه برای ورزش نکردن و کتاب نخواندن بهانه وجود دارد. اما این بهانه‌های به ظاهر موجه فقط انسان را از مزایای این دو محروم می‌کنند. 

3.
معمولاً شروع ورزش و شروع مطالعه، برای کسانی که به انجام آن عادت ندارند، دشوار است. اما پس از مدتی تبدیل به فعالیتی لذت بخش می شود. با این حال چه بسیارند کسانی که در آرزوی روزی طلایی هستند که حال و حوصله لازم برای پرداختن به این دو را پیدا کنند. در حالی که آن روز همین امروز است! 

4.
ورزش و مطالعه هر دو مهارتند که با تمرین و ممارست در آن‌ها پیشرفت می‌کنیم. بدون تمرین در ورزش و بدون استمرار در مطالعه انجام آن‌ها دشوار و سخت است. 

ادامه دارد........

 


 

 

           قرآن-  مولوی، حافظ و سعدی-

1-قدر مجموعه گل-مرتضی کافی

(برگزیده ی از غزل فارسی از آغاز تا امروز)

2-شکوه شمس-آن. هاری.شیمل ترجمه ی حسن لاهوتی (سیری در افکار حضرت مولانا) انتشارات علمی فرهنگی

3-باغهای شنی –حمید رضا نجفی

4-چشم انداز شعر معاصر ایران(1383) مهرنوش قربانعلی

نشر بازتاب نگار

و مجموعغه شعرها: به وقت البرز- در ناتمامی خود(نشر توکا)- راه به حافظه ی جهان(نشر سبز)

5-عاشقانه آرام – مردی در تبعید ابدی- بی وطن( آثار نادر ابراهیمی)

6-باغ رویاها- وسوسه های خانه ی مادربزرگ- دروازگان عشق- خوابیبدن هیاهو- نقشی بر تصویر دیگر- خیال عشق- رها- من محکوم می کنم- مرهمی بر زخم کهنه- باغ مارشال(آثار محسن کریم پور)

7-برای روزهای مبادا(محسن سراجی) انتشارات سخن گستر

جملات عاشقانه – ترجمه آرمین ایمانی- انتشارات سخن گستر

+ همه ی آثار خانم عرفان نظر آهاری ( لیلی نام تمام دختران زمین است- جوانمرد نام دیگر تو- چای با طعم خدا و پیامبری از کنار خانه ما رد شد- در سینه ات نهنگی می تپد- من هشتمین آن هفت نفرم..... )

8-تکنو لو ژی فکر 1 و 2 ( دکتر علیرضا آزمندیان)

9-چشم دل بگشا- کاترین پاندر ترجمه ی گیتی خوشدل- و قدرت دعا 2 جلدی (کاترین پاندر ) ترجمه مینا اعظامی

10-راز شاد زیستن اندرو متیوس- ترجمه وحید افضلی

11-کافه پیانو – فرهاد جعفری

 

توجه:کتابهای معرفی شده فوق، دوست خوبم

www.range-sedaghat.blogfa.com

 خوانده و به شما نیز معرفی می کنم،

 شما چه کتابی را معرفی می کنید.........  


         مداد

پسرک از پدر بزرگ پرسید: پدربزرگ درباره چه می نویسی؟

گفت : درباره تو پسرم اما مهم تر از آنچه می نویسم مدادیست که با آن می نویسم می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد شوی . پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید.    گفت : اما این هم مثل بقیه مدادهایی هست که تا به حال دیدم!

پدربزگ گفت بستگی داره چطور به آن نگاه کنی، در این مداد پنج صفت است که اگر به دستشان بیاوری، برای تمام عمرت به آرامش می رسی:

صفت اول:می توانی کارهای بزرگ کنی، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند. اسم این دست خداست.

صفت دوم: باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مدادتراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیز می شود (و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر)پس بدان که باید رنج هایی را باید تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی.

صفت سوم: مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه، از پاک کن استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری، مهم است.

صفت چهارم: چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.

و سرانجام

صفت پنجم: همیشه اثری از خود به جا می گذارد. پس بدان هرکار در زندگی ات می کنی، ردی به جا می گذارد وسعی نسبت به هر کار می کنی، هشیار باشی و بدانی چه می کنی.


 

میلاد حضرت زهرای اطهر (س) مبارک باد

 

امروز ، روز توست.روز از تو سرودن ؛ از تو گفتن؛ و برای تو نوشتن.اما از تو سرودن و گفتن  قلمی توانا و هنری بی همتا می‌خواهد که من فاقد آنم. تو بزرگتر از آنی که قلم شکسته ای چون من ؛ یارای صعود به بارگاه آسمانی‌ات را داشته باشد؛ اما  فخر خاکساری درگاهت  رفیعتر از آن است که بتوانم از لذت اغوایش دل بکنم. پس با همین قلم شکسته و با همین واژه های نارس از تو و به عشق تو می نویسم . مادرم ای عزیز ؛ تو را از آن روز که بند بند وجودم به هستی تو بند بود ، از ان روزی که طپش قلبت تنها صدای آرام بخش دوران تنهایی من بود. از‌آن هنگام که کار هر صبح و شام من شمردن نفس های پر مهرت بود  می شناسم. تورا از آن نیمه شبهای پر التهاب که نفس درنفس من تا صبح سلامتم بیدار می نشستی ؛ تو را از آن دو چشم پر مهرو اشتیاق و همیشه نگران می شناسم . نمیدانم چرا تا اسمت را می برم  چشمهایم به اشگ می نشیند؟! نمیدانم چرا تا به تومی اندیشم بغض راه گلویم را می گیرد؟! شاید از آن جهت است که به یاد میاورم دردهای بی پایانت را ؛ خستگیت را ؛ چهره تکیده ات را ؛ چین های عمیق پیشانیت را ؛ موهای سفید شده ات را ؛ و آن خنده محزون که همیشه سعی می کنی برای آرامش من  زینت صورتت باشد ؛ و آن دستها ؛ آن دستهای  پرچین و چروک خسته ات را .آه اگر میدانستی  چه لذتی دارد بوسیدن آن دستهای خسته مهربان ؛ هرگز مرا از این لذت  منع نمی کردی .  چه کنم که بضاعت بیان حق شناسی سزاوارنه‌ات را ندارم چکنم که توشه‌ای بیش از این در کوله بارم نیست. چه کنم که نه کلام من ؛ که اقیانوس کلمات هم نمی تواند ترا وصف کند.پس  چون همیشه سخاوتمندانه همین دلواژه‌های سترون و نارسم  را بپذیر و همای سعادت ستایشت را برشانه های لرزانم بنشان.